به گزارش مشرق به نقل از فارس، متن زير يادداشتي از شهيد «غلامرضا صالحي» قائم مقام لشگر 27 محمدرسولالله (ص) است که از دفترچه خاطرات اين شهيد نقل شده است.
صبح امروز، پس از چند روزي که درگير عمليات والفجر 9 بودم، فرصتي پيش آمد تا با خانواده تماس تلفني بگيرم و از طريق مادرم مطلع شدم که خداوند سومين فرزند را روز پنجشنبه هفته قبل اول اسفند سال 64 به ما عطا کرده است. از قبل انتظار ميکشيدم که خداوند پسري به ما عنايت کند ولي مصلحت او نبود که ما هم راضي به رضاي خداونديم.
با شنيدن اين خبر خوشحال شدم و به ذهنم رسيد تا او را ببينم ولي از آنجا که درگير عمليات هستم، و اين مهمتر بود، اطلاع دادم در فرصتي مناسب به ديدار آنها خواهم رفت. مادرم در مورد نام نوزاد پرسيد، فرصتي خواستم تا فکر کنم در همان حال به ذهنم رسيد، حال که در زمان تولد فرزند، پدرش در هجرت است، نامش را «هاجر» بگذارم که نامي است زيبنده، با مادرش مشورت کردم، او هم موافق بود بدين ترتيب نام «هاجر» را بر او گذاشتيم. انشاءالله که نام مادر حضرت اسماعيل (عليهالسلام) زيبنده او باشد، و افتخاري براي اسلام و قرآن و پدر و مادرش.
هاجر، فرزندم! سلام. همانطور که يادآور شدم در روز تولد تو توفيق حضور در جبهه حق عليه باطل را داشتم، لذا موفق به ديدار تو نشدم. به اين زودي هم امکان ديدار تو را ندارم. شايد اصلاً موفق به ديدار تو نشوم و خداوند بخواهد به پيشگاهش بروم. با مادرت و عدهاي از دوستان مشورت کردم و نام تو را هاجر گذاشتيم. انشاءالله که وظيفه خود را در انتخاب نامي خوب انجام داده باشيم.
اما انتظاري که از تو و خواهرانت دارم اين است که در آينده جز توجه به رضاي خداوند، احکام اسلام، مبارزه در راه قرآن و اهلبيت (عليهالسلام) نيت ديگري نداشته باشيد که اين صلاح دنيا و آخرت شماست؛ و عاقبت به خيري پدر و مادرتان و افتخار و آبرو براي مردم و دوستان و آشنايان، فرزند عزيزم. انشاءالله هميشه موفق و مويد باشي، والسلام.
*منبع: کمان